سلام ای چشم بارانی ! پناهم می دهی امشب ؟
سوالم را که می دانی! پناهم می دهی امشب ؟
منم آن آشنای سالیان گریه و لبخند
و امشب رو به ویرانی ، پناهم می دهی امشب ؟
میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان
در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟font>
دل و دین در کف یغما و من تنها و من تنها…
در این هنگام رو حانی ، پناهم می دهی امشب ؟
به ظلمت رهسپار نور و از میراث هستی دور
در آن اسرار پنهانی ، پناهم می دهی امشب ؟
رها از همت بودن ، رها از بال و پر سودن
رها از حد انسانی ، پناهم می دهی امشب ؟
نگاهت آشنا با دل ، کلامت گرمی محفل
تو از چشمم چه می خوانی ؟ پناهم می دهی امشب ؟
برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 586
کاش می شد در زمان عاشقی
عشق را در هر کجا فریاد زد
در زمان گیر دار زندگی
لحظه ها را یک به یک احساس داد
کاش می شد در شمار لحظه ها
عشق بی قید و قفس را یاد کرد
در حضور گرم و پرشور دو دست
لذت با هم شدن را یاد کرد
کاش می شد در کنار یکدگر
از حصار این مکان آزاد شد
در کنار جاده های بی کسی
عطر زیبای من تو ما شدن را یافت کرد
کاش می شد در دل مرداب غم
شادی یک دل شدن را داد زد
بر در دیواره های قلبمان
عکس عشقی جاودان را قاب کرد
برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 609
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن … !
ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگیست … !
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست … !
چه زیباست بخاطر تو زیستن …
ثانیه ها را با تو نفس کشیدن … زندگی را برای تو خواستن … !
چه زیباست عاشقانه ها را برای تو سرودن … !
بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگی… !
چه زیباست بیقراری برای لحظه ی آمدن و بوئیدنت … !
برای با تو بودن و با تو ماندن … برای با هم یکی شدن … !
کاش به باور این همه صداقت و یکرنگی می رسیدی ...!
ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست …!!!!
و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد … !
برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 555
جدایی حرف بی پایان عشق است
جدایی ناله های سخت دارد
جدایی راز بی پایان عشق است
جدایی مرگ دارد درد دارد
دور کن درد جدایی
حرف هاي عاشقونه...برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 577
عشق یعنی سوختنها از درون
عشق یعنی سوختن تا ساختن
عشق یعنی عقل و دین را باختن
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل
عشق یعنی گم شدن در باغ دل
عشق یعنی تو ملامت کن مرا
عشق یعنی می ستایم من تو را
عشق یعنی در پی تو در به در
عشق یعنی یک بیابان درد سر
عشق یعنی با تو آغاز سفر
عشق یعنی قلبی آماج خطر
عشق یعنی تو بران از خود مرا
عشق یعنی باز می خوانم تو را
عشق یعنی بگذری از آبرو
عشق یعنی کلبه های آرزو
عشق یعنی با تو گشتن هم کلام
عشق یعنی شاخه ای گل در سبد
عشق یعنی دل سپردن تا ابد
عشق یعنی سروهای سر بلند
عشق یعنی خارها هم گل کنند
عشق یعنی تو بسوزانی مرا
عشق یعنی سایه بانم من تو را
عشق یعنی بشکنی قلب مرا
عشق یعنی می پرستم من تو را
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
عشق یعنی تک درختی در کویر
عشق یعنی عاشقانی سر به زیر
عشق یعنی بگذری از هفت خان
عشق یعنی آرش و تیر و کمان ...
برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 598
برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 536
گريه كن دلت سبك شه ، اين پناه آخرينه
واسه بارونه نگاهت ، تن عاشقم زمينه
بزار پيش من بباره ابرك چشم بهاريت
آخه من محرم اشكم ، تو شبهای بی قراريت
گريه كن دلت سبك شه ، من فدای گريه هاتم
مثل عطر گل می مونی ، لابه لای خاطراتم
گريه كن دلت سبك شه ، من فدای گريه هاتم
مثل عطر گل می مونی ، لابه لای خاطراتم
زير رگبار نگاهت ، تن من خيس ترانه ست
واسه فهميدن چشمهات ، گريه بهترين بهانه ست
آه كه بی تو زنده بودن ، واسه من تلخيه وهمه
عاشقی يعنی كه قلبم ، گريه ی تو رو ميفهمه
گريه كن دلت سبك شه
گريه كن دلت سبك شه
حرف هاي عاشقونه...
برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 586
فراق یار
مینویسم از دلــــــــم شایـــــــد که دل شادان کند
یاد رویت مرهمی بــــــر آن غـــــــم هجران کند
مینویسم تا کـــــــــه جمله هـر کـــدام از عاشقان
بشنوند و خوانــدن آن چشمشان گـــــــــریان کند
هـــــــــر زمان امید دارم بــــــر وصالت میرسم
غافل از آنـــــــــم فراقت این دلـــــــــم نالان کند
ترسم این عمــــر از غمت روزی به پایانش رسد
آرزوی وصل تـــــــو چشم مرا حیـــــــران کند
من که عمـــری عشق را بیهوده می انـــــگاشتم
فاش گویم کاین تــــــــــــواند درد من درمان کند
ماهروی خوب من در دل غــــــــم عشق تو بود
شاید آن روزی کــــه بیند دیــــــــده ام تابان کند
گــــــرچه میدانم به مشتاقی رویت مانـــــــده ام
می رسد موعود دیـــــــــــدارت سرم سامان کند
کاش میشد زنــــــــــدگی اینقدر تلخی ها نداشت
تا تواند دل غــــــــــم هجر تــــــــو را پنهان کند
حسرت دیــــــــــدار رویت روز تا شب طی شود
هر سحر ساعی بــــــــــدان جان در بر جانان کند
برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 566
آن دم که مــــرا مــــی زده بـر خـــاک سپــارید
یـــــر کفنــــــم خمــــــره ای از بـــــاده گذاریـد
تــــا در سفـــــر دوزخ از ایــن بــــــاده بنوشـــم
بـــــر خــاک مـن از ساقــــه انگـــــور بکــاریــــد...
حرف هاي عاشقونه...برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 561
دوست دارم پرواز کنم
تا که از میان ابرها بگذرم
و به وسعت عشق تو دست یابم
دوست دارم که تنها در گوشه ای خلوت گزینم
تا که شاید ذره ای از زجرهایت را حس کنم
دوست دارم در نگاه عاشقت غرق شوم
تا که شاید گرمی اشکهایت را لمس کنم
دوست دارم زیر دوش آب سرد ساعتی بی اختیار بایستم
تا که شاید تلخی آن لحظه را زندگی کنم
دستم را در زیر خاکستر خاموش عشقت فرو بردم اما سوختم
سوختم از آتش روشن زیر خاکسترت
حرف هاي عاشقونه...برچسب : نویسنده : نازي يكتا love2ir بازدید : 533